افرادي که نمي دانند براي چه زندگي مي کنند و به دنبال هدف خاصي نبوده و زندگي پوچي و بي مفهومي دارند دچار تزلزل روحي مي شوند. امام علي عليه السلام بر معنادار بودن زندگي تاکيد کرده و مي فرمايند : «چون مردمي باشيد که بر آنها بانگ زدند و بيدار شدند، و دانستند دنيا خانه جاويدان نيست و آن را با آخرت مبادله کردند. خداي سبحان شما را بيهوده نيافريد»
در رهنمودهاي اسلامي آموزه هاي فراواني براي اصلاح شيوه زندگي و برخورداري از سلامت وجود دارد. به عنوان مثال بحث« کرونوبيولوژي» در اسلام با عنوان ساعت خواب مطرح شده و خوابيدن در هنگام طلوع و غروب آفتاب نهي شده است. تحليل اين امر اين گونه است که در اين زمان مقدار هورمونهاي استرس زا (آدرنالين و نورآدرنالين) به حداکثر مي رسد و لذا بيشتر موارد سکته هاي منجر به مرگ در اين دو زمان است، بنابراين اگر در اين زمان انسان بيدار باشد، مي تواند بر اين استرس غلبه کند. همچنين علت اين که به ما آموخته اند شبها زود بخوابيم اين است که هورمون رشد در اوايل شب به حداکثر مي رسد و بازسازي بدن فردي که شبها زود مي خوابد به بهترين شکل صورت مي گيرد.
هم اکنون بسياري از بيماري ها عنوان «سايکوسوماتيک» يا روان تني يافته اند. يعني اگر چه عوارض بيماريها در جسم ديده مي شود، اما ريشه آنها در درون افراد است که از جمله اين بيماريها مي توان به تبخال، بيماريهاي گوارشي، حساسيت ها، اختلال هاي خواب و آفت اشاره کرد. همچنين مقدار مواد ايمني بخش در بدن تحت تأثير عوامل رواني انسان است. (دکتر «محمد مهدي اصفهاني»، عضور هيأت علمي دانشگاه علوم پزشکي ايران در مقاله اي با عنوان ايمني بدن در انحصار روان)
از آن جا که عوامل رواني مستقيماً بر فعاليت سيستم ايمني و فنريولوژي بدن تأثير مي گذارند, مي توان با رواني سالم به جسمي سالم دست يافت. آرامش، کليد طلايي سلامت جسم است. بياييم راه رسيدن به آرامش را در کلام امير بيابيم:
داشتن هدف واقعي در زندگي
افرادي که نمي دانند براي چه زندگي مي کنند و به دنبال هدف خاصي نبوده و زندگي پوچي و بي مفهومي دارند دچار تزلزل روحي مي شوند. امام علي عليه السلام بر معنادار بودن زندگي تاکيد کرده و مي فرمايند : «چون مردمي باشيد که بر آنها بانگ زدند و بيدار شدند، و دانستند دنيا خانه جاويدان نيست و آن را با آخرت مبادله کردند. خداي سبحان شما را بيهوده نيافريد» (نهج البلاغه، خطبه63). خداوند در قرآن کريم، انسان را خليفه و جانشين خود معرفي مينمايد، يعني انسان کامل را انساني ميداند که بتواند تا آنجا پيش برود که بين او و خدايش، کسي واسطه نباشد. بنابراين انساني داراي روان سالم است که م?من باشد و م?من کسي است که اگر روانش گهگاهي دچار اختلال شود با ياد خدا و درک حضور او در زندگي اش و انجام فرامين الهي به ترميم روان خويش اقدام نمايد.
توکل به معني واگذار کردن امور به خداوند در کنار کار و تلاش, وسيله اي جهت کسب آرامش روحي و سلامت رواني است. توجه به اين مطلب لازم است که اگر آموزه هاي ديني به درستي شناخته و اجرا نشوند نه تنها تاثير مثبت نداشته بلکه تاثير منفي خواهد داشت
دل با ياد خدا آرام مي گيرد. حضرت علي (عليه السلام) در حکمت 138 نهج البلاغه مي فرمايند: « و ادفعوا امواج البلاء بالدعاء» امواج بلا و مشکلات و سختي ها را با دعا از خود دور مي کنيد.
راز و نياز علاوه بر اين که غم و اندوه را زايل مي کند، باعث اطمينان قلب و قدرت روحي مي شود. کسي که خدا را بهتر بشناسد و تعهد او نسبت به دستورات خدا بيشتر باشد از سلامت روحي و رواني بيشتري برخوردار است. پس هر وقت انسان خدا را فراموش کرد، جهت خود را در نظام هستي گم کرده و وقتي بندگي و عبادت خدا را فراموش کرد، حتماً به بندگي و عبادت غير خدا افتاده و از اينجاست که اضطراب و تشويشها به سراغش ميآيد.
توکل
توکل به معني واگذار کردن امور به خداوند در کنار کار و تلاش, وسيله اي جهت کسب آرامش روحي و سلامت رواني است. توجه به اين مطلب لازم است که اگر آموزه هاي ديني به درستي شناخته و اجرا نشوند نه تنها تاثير مثبت نداشته بلکه تاثير منفي خواهد داشت. به عنوان مثال اگر توکل را به معني واگذار کردن مطلق امور به خداوند بدانيم و معتقد باشيم خود انسان هيچ وظيفه اي ندارد؛ اين حالت توکل نيست؛ بلکه تن پروري و تن آسايي است، بنابراين همانطور که اشاره شد توکل بايد همراه با کار و تلاش باشد. يعني آن که انسان تلاش و کوشش خود را انجام دهد و به وظيفه خود عمل کند و پس از آن حصول نتيجه را به خدا واگذار نمايد. مسلماً اگر اين صفت در انسان باشد؛ آرامش رواني نيز در کنار آن ايجاد مي شود؛ زيرا او مي داند که بايد سعي و تلاش خود را انجام دهد و در حصول نتيجه بر خدا توکل کند.
اکثر نارسايي هاي روحي و رواني که بشر به آن مبتلا است در اثر اضطراب ها و نگراني هايي است که او براي کسب نتيجه از اقدامات خود دارد. اما انساني که بر خدا توکل کرده است مي داند که نتيجه با اراده خداوند ايجاد مي گردد و بنابراين از اين جهت, روح و روان او داراي آرامش است. چنانکه امام خميني نيز در جمله معروف خود مي فرمايند: ما مامور به وظيفه ايم نه مامور به نتيجه.
اين چنين است که حضرت امير مي فرمايند : من اراده اصلاح به مقدارى که در توان دارم نمودم و توفيق من تنها از ناحيه خداست و به او اعتماد مى کنم و بسوى او روى انابت مى آورم. (نهج البلاغه,نامه 28)
صله رحم و اظهار محبت به مومنان
اظهار محبت مسلمانان به يکديگر و گردهمايي و اتحاد صفوف از يک سو، موجب رشد عاطفه نوع دوستي در نفس و ترغيب انسان ها به ايثار و رعايت منافع مردم و به طور کلي، جامعه مي شود و از سوي ديگر، موجبات تضعيف حالت هاي انفعالي نفرت و کينه توزي و انگيزه هاي ظلم و تجاوز و حب ذات و خودخواهي را فراهم مي آورد; علت اصلي برخي از آسيب هاي رواني, سوءظن و بدگماني، حسد و کينه توزي و يأس و نااميدي ها است و همه اين علل با برقراري روابط متقابل و محبت آميز از بين رفته و روح و جان آدمي از ملال و اندوه و آسيب رواني نجات مي يابد .
امام علي(عليه السلام) مي فرمايد: با همسايگان خود خوش رفتاري کنيد; چرا که آنان مورد توصيه و سفارش پيامبر شما هستند. پيامبر(صلي الله عليه وآله) همواره نسبت به همسايگان سفارش مي فرمود، تا آنجا که ما گمان برديم به زودي سهميه اي از ارث براي آنان مقرّر خواهد شد(نهج البلاغه، نامه 47).
مجالست با خويشاوندان, امنيت رواني و مادي فرد را تأمين مي کند و احساس نياز به محبت ورزيدن و مورد محبت واقع شدن را تأمين مي نمايد. امام پرهيزگاران فرمودند: «ايّها الناسُ، اِنّه لايستغنى الرجل و ان کان ذا مال عن عترته (عشيرته)،....»; اى مردم! انسان هر قدر هم ثروتمند باشد، از خويشاوندان خود بى نياز نيست که از او با زبان و دست دفاع کنند. خويشاوندان انسان، بزرگ ترين گروهى هستند که از او حمايت مى کنند و اضطراب و ناراحتى او را مى زدايند; و در هنگام مصيبت ها نسبت به او، پرعاطفه ترين مردم مى باشند. (نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتى، ص 69). و نيز در جاي ديگر مي فرمايند : نيکي کردن به همسايگان، روزي فرد را افزايش مي دهد. و ساکنان تا چهل خانه از هر طرف، همسايه يکديگر محسوب مي شوند. اگر کسي با شکم سير بخوابد و همسايه اش گرسنه باشد، م?من نيست. از سوي ديگر صله رحم موجب سلامت جسماني و در نتيجه، طول عمر مي شود. حضرت علي(عليه السلام) در خطبه 110 نهج البلاغه ميفرمايند: ارتباط با خويشاوندان مرگ را به تاخير مياندازد و عمر را طولاني ميکند.
راز و نياز علاوه بر اين که غم و اندوه را زايل مي کند، باعث اطمينان قلب و قدرت روحي مي شود. کسي که خدا را بهتر بشناسد و تعهد او نسبت به دستورات خدا بيشتر باشد از سلامت روحي و رواني بيشتري برخوردار است
دل نبستن به دنيا و پرهيز از تکلف در زندگي
يکي از راه هاي کسب آرامش و رسيدن به سلامت جسمي و روحي دل نسپردن به اين دنياي فاني است. اميرم?منان علي (عليه السّلام) فرمود: اي مردم زندگي دنيا گياه خشک شده و درهم کوبيده است که توليد وبا ميکند. بنابراين از چراگاه آن دوري جوييد، زيرا دل کندن از آن راحتتر است از اينکه در آن اقامت کنيد و در آن آرامش يابيد. روزي اندک آن پاکيزهتر از ثروت زياد و جمع شده آن است. کسي که ثروت دنيا را جمع ميکند گرفتار فقر و نداري ميشود و کسي که از دنيا احساس بينيازي ميکند به آسايش ميرسد؛ و هر که مقهور زينت و زيبايي دنيا شود از ديدن واقعيتها کور و نابينا ميگردد؛ و آن که حرص شديد به دنيا را شعار خويش قرار دهد، دنيا دلش را از غم و غصّه پُر کند؛ و آن غم و غصّهها همواره در مرکز اصلي قلبش در انقلاب و اضطراب است، گرفتار فکري که او را سرگرم ميکند و فکري که او را اندوهناک ميسازد و اين ادامه دارد تا آنجايي که راه نفس کشيدن او گرفته شود و در خانه قبر جاي گيرد. اين در حالي است که رگهايش بريده شده و فاني شدنش براي پروردگار آسان و وارد کردن او در قبر براي برادران و دوستانش نيز آسان است. آري مرد م?من به دنيا با ديده عبرت نگاه ميکند... (نهج البلاغه، حکمت 367)
انسان داراي معنويت با تکيه بر قدرت پروردگار و حکمت او، به آساني دشواريها ، عوامل اندوه، نگراني و اضطراب را کنترل مي کند و در نتيجه از روان و جسمي سالم تر برخوردار است.
منبع:بخش نهج البلاغه تبيان
نظرات شما عزیزان: